جمع هزینه خرید : 0 تومان
رفتن به سبد خریدقید چیست و جایگاه آن در جمله کجاست؟
قید یکی از انواع کلمه در زبان انگلیسی است که در تعریف دقیقتر فعل، صفت، قیدی دیگر، یک عبارت، یک شبه جمله یا جمله آورده میشود. قید در زبان انگلیسی معمولا نشانهای دارد؛ البته این نشانه همیشه درست نیست اما قدم مناسبی برای شروع شناخت قید در جمله است. اغلب قیدها در زبان انگلیسی به ly ختم میشوند. اما گاهی قید در قالب یک عبارت در جمله ظاهر میشود و گاهی هم در قالب یک شبه جمله. در این مواقع شما باید به دنبال ترکیبی از کلمات در جمله باشید که بعنوان قید در جمله بکار رفتهاند و نقش تشدید بر فعل، صفت یا حالت جمله را ایفا میکنند. قید در زبان انگلیسی معمولا دقیقا قبل از فعل یا بلافاصله بعد از آن بکار برده میشود.
خب حالا که تا حدودی با قید و جایگاه و ارتباطش با دیگر اجزای جمله آشنا شدید بهتر است با همدیگر به سراغ شبه جملههای قیدی برویم.شبه جملات یا عبارات قیدی ترکیبی از چند کلمه در قالب یک ساختار هستند که نقش قید را در جمله مرکب ایفا میکنند.شبه جملات در واقع جملات وابسته هستند و برای تکمیل معنای خود نیاز به همنشینی با یک شبه جمله دیگر دارند.
کارکرد یک شبه جمله قیدی این است که روابطی از جمله زمان، علت و معلول، تضاد، شرط و هدف را در جمله شفاف و بر آن تاکیید میکند. خب حالا بهتر است با چند مثال کمی بیشتر به داستان شبه جملات و عبارات قیدی وارد شویم.
He closed the window when it got windy.
جمله بالا دارای یک main clause و یک adverb clause است. شبه جمله when it got windy در نقش قید در این جمله ظاهر شده است و when همان حرف ربط قیدی است. میتوان شبه جمله قیدی را به اول جمله انتقال داد که در این صورت بایستی پیش از شروع شبه جمله اصلی یا همان main clause از کاما استفاده کرد.
در ادامه قصد داریم این مبحث را بر اساس انواع رابطهای قیدی پیش ببریم. همانطور که پیش از این متذکر شدیم جملات قیدی به پنج دسته جملات قیدی زمان، علت و معلول، تضاد، شرط و بیان هدف تقسیم میشوند. از رابطهای قیدی زمان شروع میکنیم دلیل آن هم این است که از باقی انواع رابطهای قیدی سادهتر و آشناتر هستند.
رابطهای قیدی زمان
رابطهای قیدی زمان بر زمان فعل در جمله تاکید دارند و مهمترین آنها را در ادامه مورد بررسی قرار میدهیم :
when: از این رابط قیدی زمان برای بیان همزمانی دو فعل یا توالی آنها استفاده میشود.when I woke up every morning, I make a big table of items for my breakfast.
وقتی هر روز صبح از خواب بیدار میشوم، یک میز کامل برای صبحانهی خودم میچینم.(دو عمل در توالی اتفاق میافتد)
I was talking to the teacher when you were walking in the campus.
زمانی که داشتم با معلم صحبت میکردم تو در محوطه در حال قدم زدن بودی. (دو فعل همزمان رخ میدهند)
while/as: این دو رابط قیدی عملکردی کاملا مشابه دارند و عموما بر هم زمانی افعال در جمله دلالت میکنند.While/as I try to solve an exisitng problem, some other problems occur and distract me.
هر وقت سعی میکنم مشکل موجود را حل کنم، مسائل دیگری رخ میدهند و ذهنم را از موضوع اصلی دور میکنند. (همزمانی دو فعل)
While/as I start the PC, something beeps strangely inside the case.
زمانی که کامپیوتر را روشن میکنم چیزی عجیب داخل کیس بوق میزند. (همزمانی دو فعل)
since: این رابط قیدی به معنای «از وقتیکه» است و با استفاده از این رابط بایستی به زمان دو شبه جمله توجه داشته باشیم؛ برای جمله اصلی از حال کامل یا حال کامل استمراری و برای شبه جمله قیدی از زمان گذشته ساده استفاده کنید.Since he came home, he has prisoned himself in his room.
از وقتی که به خانه آمده خود را در اتاقش زندانی کرده است.
Before she goes to bed, she has brushed her teeth.
قبل از این که برای خواب به رختخواب رود، دندانهایش را مسواک میزند.
I got a job after I had graduated.
بعد از اینکه فارغ التحصیل شدم کار پیدا کردم.
cars have to stop before the stop line as long as the light is red.
ماشینها تا زمانی که چراغ راهنمایی قرمز رنگ است بایستی قبل از خط ایست توقف کنند.
by the time you arrive here, we will have cleaned the place.
تا زمانیکه شما به اینجا برسید، ما فضا را مرتب و تمیز کردهایم.
we stay here until he finishes his work.
تا زمانیکه کارش را تمام کند ما اینجا میمانیم.
as soon as: این رابط قیدی به معنای «به محض اینکه» است.I will tell you the truth as soon as I get there.
once: کارکرد و معنای این رابط مانند "as soon as" است.Once it stops snowing, we will go to visit her.
خب به پایان حروف ربط قیدی رسیدیم. همانطور که پیش از این گفتم مبحث زمان در جملات قیدی بدلیل آشنای با کلمات معرف آن چندان سخت به نظر نمیرسد. تنها چیزی که باقی میماند همان تکرار و تمرینی است که همیشه بر روی آن تاکیید داشتهام. برای یادگیری این ساختارها بایستی مداوم از آنها در مکالماتتان استفاده کنید و خود را با این ساختارها درگیر کنید. خب کمتر نصیحت میکنم و وارد بخش بعدی میشوم. بعد از قیود موکد زمان به حروف ربط قیدی بیانکننده شرط میرسیم. با این بخش هم تا حدودی آشنا هستید. در مبحث جملات شرطی بصورت مفصل با انواع جملات شرطی آشنا شدید. اما در ادامه قرار است با رابطهای قیدی شرطی آشنا شوید.
رابطهای قیدی شرط
خیلی خلاصه خدمتتان عرض کنم که بطور کلی در جملات قیدی با ۴ رابط بیانگر شرط مواجه هستیم؛ if، if only، even if، in case، unlessو در نهایت whether... or. در ادامه مثالهایی از استفاده هر کدام در قالب جمله برایتان در نظر گرفتهایم:
if you study well, you will be successful in exam.
اگر خوب مطالعه کنی، با موفقیت امتحان را پشت سر خواهی گذاشت.
even if I receive necessary information, I will start the project.
حتی اگر اطلاعات لازم را دریافت کنم، پروژه را شروع خواهم کرد.
کاربرد "even if"در جملات قیدی شرطی به این صورت است که تحت شرایط خاصی نتیجه عمل متغییر نخواهد بود. حتی اگر اطلاعات خاص به دست گوینده جمله نرسد تصمیم او بر این ات که پروژه را شروع کند.
I will go with you to the party only if I finish my homework.
تنها در شرایطی با تو به مهمانی خواهم آمد که تکالیفم را به پایان برسانم.
یک نکته در مورد رابط only if وجود دارد. بخاطر حضور only در این رابط قیدی، اگر این ترکیب در شبه جمله ای بکار برده شود و ان شبه جمله در اول جمله بکار برده شود، برای main clause واژگونی رخ خواهد داد. به مثالهای زیر توجه کنید:
only if you try hard, will you be successful.
تنها اگر سخت تلاش کنی، موفق خواهی شد.
only if we are exclusive staff, can we enter this section.
تنها در شرایطی میتوانیم وارد این بخش بشویم که از کارکنان اختصاصی باشیم.
و اما میرسیم به ترکیب whether ...or شاید قبلا از این ترکیب استفاده کرده باشید و یا در متنی دیده باشید و از زبان کسی کاربرد آن را شنیده باشید. به هر حال میخواهیم در قالب چند جمله کاربرد آن را به شما نشان دهیم.
I am going to go swimming tomorrow whether it is rainy or not.
من فردا برای شنا به استخر خواهم رفت، چه هوا بارانی باشد چه نباشد.
I will start the project whether I receive the necessary information or not.
من پروژه را شروع خواهم کرد چه اطلاعات لازم را دریافت کنم چه نکنم.
در واقع این ترکیب موقعیتی را نشان میدهد که تحت هیچ یکی از شرایط مطرح شده نتیجه کار دستخوش تغییری نخواهد شد. در مثال اول گوینده بر این نظر که چه هوا بارانی باشد چه آفتابی یا هر هوای دیگری برای شنا کردن به استخر خواهد رفت و تغییرات آب و هوایی هیچ تاثیری در تصمیمگیری او ندارد.
استفاده از in case برای جملات قیدی شرطی مانند کاربرد if در این جملات است اما باید بدانید که in case از احتمال کمتری برای شرط بهره میبرد. ترجمه لفظی آن در فارسی همان «احیانا» است. مثال زیر را دریابید:
I will be at my uncle's house in case (should) need me to see.
احیانا اگر نیاز داشتی من را ببینی من خانه عمویم هستم.
خب بالاخره به آخرین فرد خانواده قیدهای شرطی رسیدیم؛ unless در واقع همان حالت منفی if است. منظورم را در مثال بهتر متوجه خواهید شد.
I'll go swimming unless it's cold.= I'll go swimming if it's not cold.
برای بیان روابط علت و معلولی در جملات قیدی از یک سری رابطهای قیدی استفاده میشود که بسته به مطالعات پیشین شما در گرامر انگلیسی شاید برخی از آنها برای شما آشنا باشند و برخی دیگر نه. این رابطهای قیدی چند دستهاند:
بیان علت در جملات قیدی با حروف هم پایه ساز "for" و "so": این حروف را در مقاله مربوط به مبحث حروف همپایه ساز معرفی کردیم برای مطالعه دقیقتر میتوانید به لینکی که در همین مقاله درج شده است مراجعه کنید. نکتهای که باید درباره "for" بدانید این است که حتما باید بین دو جمله آورده شود و قبل از آن از ویرگول انگلیسی یا همان کاما استفاده شود. کلمه "so" بر سر جمله معلول آورده میشود و در بین دو جمله قرار میگیرد و پیش از آن از کاما استفاده میشود. به مثالهایی که در ادامه برایتان آماده کردهام توجه کنید.I can't go to work today, for I feel terrible.
اگر دقت کرده باشید "for" بر سر جمله علت آورده شده است، در وسط جمله حاضر شده است و قبل از آن از کاما استفاده شده است.
I feel terrible, so I can't go to work today.
کلمه "so"در میانه جمله ظاهر شده است، بر سر جمله معلول یا نتیجه آورده شده است و قبل از آن از کاما استفاده شده است.
بیان علت در جملات قیدی با حروف ربط انتقالی "thus"، "therefore" و "consequently": این حروف از دسته حروف قیدی هستند که اگر در میانه جمله ظاهر شوند قبل از آنها از semi-colon یا نقطه و بعد از آنها حتما از کاما استفاده میشود. به مثالهای زیر توجه کنید.I felt terrible; therefore, I couldn't go to work.
حالم خیلی بد بود بنابراین سر کار نرفتم.
He didn't wake up early; consequently, he was late to work.
او زود از خواب بیدار نشد درنتیجه دیر به سر کار رسید.
بیان علت با حروف اضافه "because of" و "due to": معنی این دو حرف اضافه که «به علتِ» است و نکتهای که در استفاده از این دو حرف اضافه بیان علت باید به خاطر داشته باشید این است که بعد از این حروف نباید از جمله استفاده کنید؛ بعد از این دو حرف اضافه باید از اسم یا ترکیب اسمی یا جانشینهای اسم استفاده کنید.
He was late to work because of/due to feeling terrible.
He was late to school because of/due to oversleeping.
He didn't start the project because of/due to the lack of data.
I couldn't attend the meeting because of/due to sickness.
همانطور که ملاحظه میکنید بعد از این دو حرف اضافه در هیچ کدام از مثالها از جمله استفاده نشده است. اما راهی وجود دارد که بعد از این حروف از جمله استفاده کنید؛ اون راه این است که با اضافه کردن ترکیب "the fact that" به انتهای این حروف اضافه آنها را به حرف ربط تبدیل کنید. در آن صورت است که میتوان بعد از آنها از جمله استفاده کرد.
He was late to work due to the fact that he felt terrible.
بیان علت با حروف ربط "now that"، "since"، "because": این حروف ربط نامآشناترین حروفی هستند که بر رابطه علت و معلولی در جملات دلالت میکندد.از این حروف ربط در ابتدای جمله بیانکننده علت استفاده کنید.
Because/Since/Now that we came to terms, we are celebrating.
خب بیان علت در جملات قیدی هم در کنار هم یاد گرفتیم. نوبتی هم باشد نوبت حروف ربط قیدی بیانکننده تضاد است. عموما بیشتر سوالات پرچالش در مبحث adverb clause در آزمونها مربوط به این بخش است. اما تصورتان این نباشد که بخش سخت یا پر پیچ و تابی است. برعکس، اگر به فرمولهایی که در ادامه به شما میدهم اعتماد کنید، به هیچ مشکلی در فهم این مبحث برنخواهید خورد.
رابطهای قیدی تضاد
برای بیان تضاد در جملات قیدی به دو نوع عمده از تضاد برمیخوریم؛ یکی تضادی که غیر منتظره است و دیگری تضادی است که در واقع حالت قیاسی دارد. در تضاد غیرمنتظره قضیه به این صورت است که نتیجهی حاصل غیرمنتظره است و چیزی خارج از تصورات معمول است. در تضاد قیاسی هم آنچه رخ میدهد قیاس افراد، چیزها، رویدادها یا حالات است.
تضاد غیرمنتظره
حروف ربط "Though" و "Although" و "Even though": عمدهترین و متداولترین رابطهای بیان تضاد در جملات قیدی حروف ربط قیدی even though، though و Although است. علامت گذاری این حروف در جمله هم بسیار ساده است. اگر در ابتدا جمله از این حروف ربط استفاده کردید در انتهای شبه جملهی قیدی از کاما استفاده کنید و اگر در میانه جمله از این حروف استفاده کردید به هیچ علامت نگارشی خاصی بجز نقطه در انتهای جمله نیاز ندارید.
Although I wasn't tired, I went to sleep.
اگرچه خسته نیود، اما رفت که بخوابد.
Even though she was very sick, she felt okay.
اگرچه خیلی مریض بود، اما سرحال بود.
خب فکر کنم با همین دو مثال متوجه شدید که منظورم از نتیجه غیرمعمول و غیرمنتظره چیست. برای مثال در جمله اول با اینکه طرف خسته نیست اما برای خوابیدن به رختخواب میرود. درست است که همیشه دلیل خوابیدن خستگی نیست؛ شاید طرف شکست عشقی خورده باشد یا دپرس شده است اما عموما خستگی را با استراحت و خواب در تضاد قرار میدهند. یا در مثال دوم همه با من موافقید که فرد بیمار نباید در شرابط معمول حال خوبی داشته باشد اما خب شاید این خانم با اینکه مریض است حس خوبی دارد و سرحال است. به همین دلیل به این نوع تضاد، تضاد غیرمنتظره میگویند.
حروف ربط هم پایه ساز "Yet" و "But": برای بیان تضاد غیرمنتظره از کلمات ربطی مانند "yet" و "but" نیز استفاده کرد. باید توجه داشته باشید که این حروف از حروف همپایه ساز هستند که در میانه جمله باید آورده شوند و پیش از آنها از کاما استفاده میشود.I felt terrible, but I went to work.
حروف ربط انتقالی ""Nevertheless"، "However" و "Nonetehless": سه حرف دیگری که میتوان از آنها برای بیان تضاد غیرمنتظره استفاده کرد هیمنها هستند به علامتگذاریهای این سه حرف باید توجه داشته باشید؛ این سه حرف معمولا در وسط جمله قرار میگیرند و دراین صورت بعد از آنها حتما باید از کاما استفاده شود و پیش از آنها میتوان از semi-colon یا نقطه استفاده کرد.She got a good mark at math; nonetheless, she was crying.
نمرهی خوبی در درس ریاضی گرفته بود با این وجود داشت گریه میکرد.
He has broken his arm; nevertheless he does his all stuff by himself .
دستش شکسته است اما تمام کارهایش را خودش به تنهایی انجام میدهد.
حروف اضافه "in spite of" و "despite": دو حرف اضافه برای بیان تضاد غیرمنتظزه وجود دارد که همتای because of و due to در بحث بیان علت در جملات قیدی هستند؛ یعنی بعد از آنها بایستی از اسم یا ترکیب اسمی یا جانشینهای اسم مانند ing form افعال، استفاده شود. با هم به سراغ مثالهای این بخش میرویم.
He enjoys his job in spite of its low salary.
علیرغم حقوق کمی که دریافت میکند، از کارش لذت میبرد.
Despite having lived in Norway for ten years, he never got used to the cold.
با وجود اینکه ده سال است در نروژ زندگی کرده است، هیچوقت به سرمای این کشور عادت نکرده است.
اگر بخواهیم بعد از این دو حرف ربط نیز از یک جمله کامل استفاده کنیم باید بعد از آنها از عبارت "the fact that" استفاده کنیم.
He enjoys his job in spite of the fact that he receives low salary for that.
تضاد قیاسی
قبلا گفتیم که نوع دوم بیان تضاد در جملات قیدی از نوع قیاس است یعنی آنچه در دو شبه جمله قیدی ما رخ میدهد در مقام مقایسه هستند. چیزها، افراد و حوادث در این نوع تنها با یکدیگر مقایسه میشوند. برای این منظور از دو حرف ربط "while" و "whereas" استفاده میکنیم. چیزی که باز باید به آن توجه داشته باشید این است که اگر این حروف را در وسط جمله بکار بردید باید قبل از این دو حرف ربط از کاما استفاده کنید.
He is a good soccer player, while his sister is a good dancer.
او فوتبالیست خوبی است و این درحالی است که خواهر رقصندهی قابلی است.
خب اگر دقت کرده باشید میبینید که دو تا گزاره در این جمله وجود دارد یک نفر فوتبالیست خوبی است و دیگری رقصنده قابل. این دو نفر تنها با یگدیگر در دو زمینه مختلف مقایسه شدهاند. به بیان دیگر ما توقع نداریم که اگز یک فردی فوتبالیست خوبی است دیگری هم همین باشد! به همین دلیل برای بیان چنین مقایسههایی در زبان انگلیسی از حروف ربط تضاد قیاسی استفاده میکنیم.
بیاد داشته باشید بعضی دیگر از ترکیبها نیز کارکرد "while" و "whereas" را دارند؛ از این میان میتوان به "on the other hand" و "instead" اشاره کرد:
I love black shirts. on the other hand, my friend likes light-color shirts.
من عاشق پیراهنهای مشکی هستم. از طرفی دوستم از پیراهنهای با رنگ روشن خوشش میآید.
رابطهای قیدی هدف
برای بیان هدف در زبان انگلیسی روشهای گوناگونی وجود دارد که میتوان آنها را به دو دسته عمده تقسیم کرد:
بعد از رابطهای دسته اول از فعل ساده یا مصدر بدون to استفاده میشود و بعد از رابطهای دسته دوم یک جمله کامل آورده میشود. با هم سراغ چند مثال میرویم اما قبل از مثالها باید بگم که معنای این رابطها در هر دو دسته یک چیز است و معادل لفظ فارسی «که» یا «به منظور اینکه» است.
I try so hard to/so as to/in order to win the prize.
I try so hard so that/in order that I can win the prize.
معنای هر دو دسته جمله این است: سخت تلاش میکنم تا برنده جایزه شوم.
در این بخش یک سری نکته ریز وجود دارد که پرداختن به آنها خالی از لطف نیست. اولین موضوع این است که برای بیان هدف در جملات قیدی میتوان رابطهای دسته اول را به اول جمله منتقل کرد. نکته دوم این است که در استفاده از رابطهای دسته دوم معمولا بعد از این رابطها از افعال کمکی will، can و یا may استفاده میشود. البته اگر جمله اصلی به زمان گذشته باشد از could، would و یا might باید استفاده کرد. حالا میرویم سراغ مثالها:
To get in time, you should take a taxi.
You have to take some days off so that you can rest and recover.
I closed the windows in order that the house would be warm.
کوتاه کردن جملات قیدی
اولین و مهمترین شرط برای موتاه کردن جملات قیدی و تبدیل آنها به عبارات قیدی این است که فاعل هر دو شبه جمله یکی باشد. اما یعنی چه؟ اگر تا الان به این موضوع توجه نکردهای این اخرین فرصت شماست؛ یک جمله قیدی از دو شبه جمله ساخته شده است که هر کدام از این شبه جملهها یک فاعل دارد. ما تنها در صورتی میتوانیم جمله قیدی را کوتاه کنیم که فاعل در هر دو شبه جمله یکی باشد. بعد از بررسی این شرط نوبت میرسد به فعل و فاعل جمله قیدی؛ یعنی همان جملهای که رابط قیدی در ان دیده میشود. هنگام کوتاه کردن فاعل در شبه جمله قیدی حذف میشود و فعل جمله بسته به اینکه جمله مجهول باشد یا معلوم یکی از دو فرم زیر را استفاده میکنیم.
برای جملات معلوم فعل را به شکل "ing form" و برای جملات مجهول فعل جمله را به شکل سوم آن یا همان "Past Participle" تغییر دهید.
Although she didn't know anything, she was very arrogant.
Although not knowing anything, she was very arrogant.
خب با هم تمام شرطهایی که برای کوتاه کردن جملات قیدی گفتیم را در این جمله بررسی میکنیم. اولا که فاعل هر دو شبه جمله یکسان است؛ یعنی همان "she". ثانیا فعل جمله وجه معلوم دارد پس باید از "ing form" استفاده شود. اما "not" بخاطر این در جمله کوتاه شده آمده است که جمله اصلی منفی بوده است.
حالا اگر آمدیم و جمله قیدی ما فاقد یک فعل اصلی بود و فقط مشتقی از فعل کمکی "to be" داشت، تکلیف چیست؟ خیلی ساده است؛ در این صورت به شکل زیر عمل میکنیم:
As Tom was unable to buy a car, he bought a bicycle.
Being unable to buy a car, he bought a bicycle.
فعل was حالت گذشتهی فعل کمکی to be است به همین دلیل در جمله کوتاه شده از "ing form" همان فعل be استفاده شده است. نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که جملات بیان کننده علت و زمان معمولا بدون حضور رابط آنها هم قابل تشخیص هستند پس میتوان همانطور که در مثال میبینید رابط علت را نیز حذف کنیم.
نکتهی آخری که میخواهم در مبحث کوتاه کردن جملات قیدی به آن اشاره کنم شاید در خیلی از منابع آموزش گرامر پیدا نکنید. اما یادگیری آن وجه تمایز شما در استفاده از زبان انگلیسی با دیگران خواهد بود.
نکته: اگر فعل دو شبه جمله از لحاظ زمانی با یکدیگر فاصله داشته باشند باید از فرمول زیر برای کوتاه سازی جمله استفاده کنید:
برای جملات وجه معلوم = Having + past participle + main clause
برای جملات وجه مجهول = Having + been + past participle + main clause
After I had written the letter, I revised it.
Having written the letter, I revised it.